برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید
سفر مولی مولکول آب من به کار خودم فکر می کردم، در یک دریاچه نشستم، و ناگهان شروع به بلند شدن به هوا کردم. داشتم بخار می کردم! به سمت آسمان رفتم و مولکول های دیگر آب به دنبالم آمدند. همه ما تصمیم گرفتیم یک ذره گرد و غبار را بگیریم و در یک ابر متراکم شدیم. من داشتم کمی ماهی مرکب میشدم و حوصلهام سر میرفت، بنابراین مولکولهای دیگر و من شروع به رسوب کردن کردیم. پایین، پایین، پایین افتادیم - آخخخخخخخخخ! مثل برف افتادیم و من روی یک یخ جامد افتادم. اسپلت! پسر، این درد! یک شب طولانی را با لرز گذراندم. روز بعد بالاخره احساس کردم که دارم گرم می شوم. گرمای خورشید مرا تبدیل به بخار آب می کرد. به هوایی که می رفتم برگرد. بله، دوباره داشتم تبخیر می شدم. من با تعدادی از دوستان مولکول آب دیگرم ابر دیگری تشکیل دادم. تراکم مجدد بسیار خسته کننده بود اما من از آن عبور کردم. به زودی زمان بارش فرا رسید. با پایین آمدن مقدار محدودی آب، به صورت باران افتادیم. این داستان من، مولی، به عنوان یک مولکول آب در تمام مراحل سفر من در چرخه آب است
سلام. اسم من مولی مولکول آب است. بگذارید کمی از خودم برایتان بگویم. من قد کوتاه، تنومند و پر آب هستم! من هم به خاطر سفر طولانی چرخه آب خسته شده ام! می خواهم از سفرم برای شما بگویم.